شهید محمد کچویی به روایت مطبوعات

شهید محمد کچویی به روایت مطبوعات

راوی – سی و پنج سال از تابستان داغ ۱۳۶۰ می گذرد. سال ۶۰ و اتفاقات آن دوره تاریخی همچنان بعد از سال ها می تواند پروژه خوبی برای تحقیق و بررسی و پایان نامه های دانشگاهی باشد. اینکه چطور پس از ۲۸ ماه از انقلاب اسلامی بخشی از مبارزین به ظاهر دلسوز و انقلابی اسلحه در مقابل دیگر مبارزین و مردم جامعه خود کشیدند و گروهی همانند بنی صدر و اطرافیان وی و چپ های مدرن همانند مجاهدین خلق و چریک های فدایی خلق و پیکاری ها و رنجبرانی ها و مائوئیست ها و … برای همیشه از صحنه سیاسی کشور حذف شدند.

۳۰ خرداد ۶۰ و جریانات مابعد آن در تابسستان آن سال یک زلزله سیاسی در آن ماه ها و سال ها بود اما در آن گیر و دار و درگیری ها افرادی بودند که همچنان نامشان در تاریخ انقلاب اسلامی مهم است. مبارزین اصیل انقلابی در آن سال ها در مقابل جریاناتی قرار گرفتند که سعی در مصادره انقلاب و تصاحب آن به شیوه مسلحانه داشتند اما مبارزین اصیل انقلابی که خاستگاه قوی معنوی داشتند مانع این هدف شدند.

محمد کچویی گرچه خود قربانی آن ترورها و زد و خوردها شد اما تا زمان حیاتش با توجه به سمتی که داشت تا توانست از طریق فرهنگ سازی و پرورش اخلاقی ، مخالفین را تبدیل به منتقدین کرد و منتقدین را تبدیل به موافقین نمود و همین روش و منش باعث شد لقب پدر توابین به یک جوان حدودا سی ساله داده شود که پر معنی بود و هست.

سال های ابتدایی انقلاب اسلامی که هر که در فکر انتقام گرفتن های شخصی و گروهی بود کچویی درگیر این مسائل نشد و فقط به فکر آرمان شهر خود بود که بتواند آن را ایجاد نماید. برای همان که سال ها زندانی شده بود و شکنجه دیده بود و خانواده اش سختی کشیده بودند و مرارت ها تحمل کرده بودند.

در ماه ها بعد از انقلاب محمد کچویی سعی نمود جوانمردانه پای انقلاب اسلامی که به قول خودش حاصل و دسترنج خون هزاران شهید و هزاران جانباز و معلول و آسیب دیده بود بایستد و نان به نرخ روز نخورد و صاحب قدرت سیاسی نشود و فقط به انقلاب و مردم انقلابی جامعه اش خدمت کند.

پیش از انقلاب هم سعی نمود همه گونه سهم خودش را برای انقلاب پرداخت کند. از تقدیم پول و مادیات گرفته تا زندان رفتن و سختی کشیدن و وقت گذاشتن و مبارزه کردن و خسته نشدن تا آبرو دادن برای انقلاب و آرمان خودش همه کار کرد.

این چنین اصالتی را نه همه داشتند و نه همه توانستند لااقل برای همان ماه های ابتدای انقلاب خود را محفوظ نگه دارند.

حیات محمد کچویی با ۳۱ سال سن و بیش از ۱۲ سال سابقه مبارزاتی و سیاسی حیات هنرمندانه ای بود که آخرش به شهادت و مهاجرت به طرف خداوند ختم شد.

حالا سی و پنج سال از آن روز های داع و پر حادثه و از آن زد و خوردها و بحران ها می گذرد و سی و پنج سال است که دیگر فقط از محمد کچویی نام و اسم و رسمی باقی مانده است برای علاقمندانش ، اما فراموش نکنیم تاریخ این روزهای ما و جامعه پر درد این روزهای ما به نمادها و مبارزین اصیلی همانند کچویی نیاز دارد تا مشخص شود در همیشه تاریخ چنین افرادی می توانند الهام بخش باشند با آنکه شاید بسیار جوان بودند و شاید قرار نبوده است در تمامی این سالها نام و یاد زیادی از آنها بشود ، اما امثال کچویی و کچویی ها می توانند نماد مبارزین اصیل مسلمان برای نسل های امروز باشند.

 

یاد و نامش گرامی و راه پر افتخار و پر اصالتش پر رهرو باد ، انشاالله.