بازخوانی ۲ ماجرای بسیار مهم انفجار دفتر نخستوزیری و دستگیری سیدمحمدرضا سعادتی ( سید سیکو) با اسم مستعار عبدالعلی! منافق جاسوس و عضو کادر مرکزی سازمان منافقین و اتفاقات مربوط از جمله مسائل بسیار ویژه و عبرتآموزی است که شهید سید اسدالله لاجوردی همچون مشعلی فروزان و به استناد پروندههای مذکور به افشای حقایقی درباره سعید حجاریان، بهزاد نبوی و اعوان و انصار نامبردگان در سازمان مجاهدین انقلاب و حزب مشارکت میپردازد. شهید لاجوردی، مرد خستگیناپذیر میادین نبرد با منافقین ظاهری و باطنی در وصیتنامه خود مینویسد: «خدایا! تو شاهدی چندین بار با عناوین مختلف خطر منافقین انقلاب را، همانها که التقاط به گونه منافقین خلق سراسر وجودشان را و همه ذهن و باورشان را گرفته و همان ها که ریاکارانه برای رسیدن به مقصودشان دستمال ابریشمی بسیار بزرگ به بزرگی مجمع الاضداد به دست گرفتهاند، هم رجایی و باهنر را میکشند، هم به سوگشان مینشینند، هم با منافقین خلق پیوند تشکیلاتی برقرار میکنند، هم آنان را دستگیر میکنند و هم برای آزادیشان و اعطای مقام و مسؤولیت بدانان تلاش میکنند و از افشای ماهیت کثیف آنان سخت بیمناک میشوند، هم در مبارزه علیه آنان خود را در صف منافقکشان میزنند و هم در حوزههای علمیه به فقه و فقاهت روی میآورند تا مسیر فقه را عوض کنند، به مسؤولان گوشزد کردهام، گفتهام که خطر اینان به مراتب زیادتر از خطر منافقین خلق است چرا که علاوه بر همه شیوههای منافقانه، منافقین سالوسانه در صف حزباللهیان قرار گرفته، صفوف مقدم را غاصبانه به تصرف خود درآوردهاند به گونهای که عملا عقل و اراده منفصل برخی تصمیمگیرندگان قرار گرفتند.» اگر چه کلمه به کلمه وصیتنامه شهید لاجوردی همچون شمشیری بران پردههای نفاق را درهم میدرد و ضرورت بسیار جدی وجود دارد تا وصیتنامه سیاسی او مورد بررسی جدی و کارشناسانه قرار گیرد اما درباره بیوگرافی سیدمحمدرضا سعادتی که در زندان دوران ستمشاهی استاد بلامنازع بهزاد نبوی بوده باید مختصرا گفت وی فرزند سیدعلی متولد سال ۱۳۲۳ است که در شیراز و در خانوادهای روحانی به دنیا آمده که پس از طی تحصیلات ابتدایی و متوسطه در سال ۱۳۴۱ با رتبه دوم و بورسیه دولتی در دانشکده فنی دانشگاه تهران پذیرفته شده و در سال ۱۳۴۵ در رشته مهندسی برق از دانشگاه فارغالتحصیل و پس از پایان خدمت وظیفه در سال ۱۳۴۷ جذب کارخانه ذوبآهن اصفهان شده و سال بعد به دایره مهندسی ستاد نیروی هوایی! منتقل و به مدت ۲سال و نیم در آن مرکز به کار میپردازد که همزمان نیز شرکتی تحت عنوان «نولکو» را به ثبت میرساند که در این مقطع وی توسط مهدی رضایی جذب سازمان مجاهدین خلق میشود. محمدرضا سعادتی در اردیبهشت ۱۳۵۱ در پی دستگیری مهدی رضایی، به همراه همسرش ناهید جلالزاده توسط ساواک دستگیر و به حبس ابد محکوم میشود. وی در زندان به کمون مسعود رجوی پیوسته و در زندان برای منافقین تاریخ معاصر تدریس میکند که بهزاد نبوی! از شاگردان خاص او در زندان به حساب میآمد. اگرچه بهزاد نبوی پیشاپیش به شاگردی مارکسیست کهنهکار وابسته به شوروی مصطفی شعاعیان اشتهار عمومی داشت. سعادتی در ۲۲ آبان ۱۳۵۷به دلیل همکاری مستقیم با ساواک از زندان آزاد و ۲۳ بهمن همزمان با اعلام موجودیت سازمان تروریستی منافقین در جمع کادر مرکزی ۱۵ نفره آن قرار میگیرد. سعادتی همچون دیگر منافقین نفوذی طبق اقدام برنامهریزی شده قبلی به فعالیت در دادستانی انقلاب تهران! مشغول میشود و در همین دوران با ماموران شوروی ارتباط برقرار میکند که عصر ششم اردیبهشت ۱۳۵۸ هنگام تحویل پرونده محرمانه سرلشکر مقربی، یکی از نظامیان عالیرتبه ارتش شاهنشاهی که در پاییز سال ۱۳۵۵ به جرم جاسوسی ۲۵ ساله برای شوروی سابق توسط اداره کل ضدجاسوسی اداره کل هشتم ساواک دستگیر و به سرعت محاکمه و اعدام شده بود به ولادیمیر فنسینکو (دبیر اول سفارت شوروی) در محل شرکت «نولکو» واقع در ساختمانی در میدان ۲۵ شهریور به همراه اسناد محرمانه و دستگاههای عکاسی مخصوص جاسوسی که از دیپلمات روس دریافت کرده بود توسط پاسداران انقلاب اسلامی دستگیر میشود. سعادتی پس از دستگیری و محاکمه توسط موسویتبریزی با اثبات قطعی جاسوسی وی و اقرار خود بر این موضوع، بر اثر فشار تبلیغاتی منافقین و عوامل نفوذی تنها به ۱۰ سال زندان محکوم میشود که بعدها وی در جریان شورش مسلحانه در زندان که منجر به شهادت محمد کچویی توسط کاظم افجهای شد دوباره محاکمه و در مرداد ۱۳۶۰ به مجازات اعدام محکوم شد. یکی از نکات عجیب پرونده سعادتی آن است که وی بهرغم آنکه به اتهام جاسوسی دستگیر شده بود و طبیعتا نباید از امکان تبادل اطلاعاتی برخوردار میبود به راحتی با خارج از زندان ارتباط داشت. جالب آنکه در پی درگیری سازمان منافقین با مردم در ۱۶ آذرماه ۵۸ دستنوشته وی در شماره ۱۶ نشریه مجاهد منافقین به چاپ میرسد که وی در آن مخالفان سازمان را «چماقدار» توصیف میکند.
پرونده جاسوسی سرلشگر احمد مقربی در سال ۱۳۵۶ و ادامه داستان آن در پس از انقلاب ، یعنی پرونده جاسوسی محمدرضا سعادتی یکی از مهمترین و پیچیده ترین پرونده های تاریخ انقلاب اسلامی است.پرونده ای که سازمان مجاهدین انقلاب در آن زمان نقش مبهم و پرابهامی را در آن ایفا کردند!پرونده ای که ابهامات آن در کنار انفجار دفتر نخست وزیری سوالات و شبهات را بیش از پیش تقویت و برجسته می کند.باشد تا روزی بیشتر از گذشته به آن پرداخته شود و بتوانیم شاهد بارقه های امیدی برای روشن شدن نقاط مبهم تاریخ انقلاب باشیم.